کتاب متافیزیک چیست؟ اثر هایدگر رو دارم میخونم. هر دو صفحه که میخونم نیاز پیدا میکنم 20 دقیقه راه برم. خوندن فلسفه رو از قبض و بسط دکتر سروش شروع کردم. سنگین بود و ولی با ذهن من سازگاری داشت.خصوصا که نویسندش وطنی بود و به زبون خودمون حرف زده بود اما این یکی فکر میکنم به خاطر ترجمه بودنش هم هست که سنگینه. بهرحال باید خوندن فلسفه غرب رو از یه جایی شروع میکردم. بحث زمان چند وقته که برام سوال شده. و هایدگر در مورد زمان حرف زده. اما از اونجاییکه نمیتونستم مستقیما کتاب قطور هستی و زمان رو بخونم از متافیزیک لاغر مردنی شروع کردم. تازه نصف کتابش پیش گفتار مترجمه! اما از اونجایی که این پیش گفتار در مورد هستی و زمان هم هست دارم میخونم اما مثل ... توی همین پیش گفتار موندم چه برسه به اصل کتاب!
تصمیم دارم هر کتابی رو که دست میگیرم در آخر اینجا خلاصه و برداشتهای خودم رو در موردش بنویسم.
اما قبلش ذهنیتمو در مورد زمان بگم تا وقتی هستی و زمان رو خوندم بتونم بسنجم ببینم چقدر با هم ارتباط داشتند.
من مدتیه به این فکر میکنم چیزی به نام زمان وجود نداره. زمان مفهومیه ساخته خود بشر برای نظم بخشی به زندگی. و برای محاسبه زمان ابتدا و انتهی یه واقعه تکراری رو مبنای اون قرار دارند اما وقتی از این تکرار سریع اتفاقات، مثل روز و شب دور بشیم و به چرخه هستی نکاه کنیم میبینیم همه چیز به لحاظ زمانی متوقفه اما در حرکته. هیچ ابتدا و انتهایی وجود نداره. این مجموعه عظیم هستی و جهان اونقدر پایدار و دائمی به نظر میان که هزاران میلیارد سال براش هم اندازه یک ثانیه است برای ما.و این انسانها هستند که برای نظم بخشیدن به زندگیشون فاصله دو اتفاق مدوام و ابدی و ازلی رو نامگذاری کردند به نام شب و روز ماه و سال و به این خیال خام افتادند که این ابتدا و آغاز معنای کهکشانی و در نهایت خداوندی داره. برای همینه که به وجود خداوند به عنوان سرآغاز میشه شک کرد چون سرآغاز مفهومی بشری و ساخته ذهن بشره. در اصل سر آغازی وجود نداره.....
رها
نظرات شما عزیزان: